-
بررسی آییننامهها و دستورالعملهای برنامه هفتم پیشرفت
-
بررسی عوامل موثر بر افزایش تصادفات و تلفات جادهای و سوانح رانندگی و دادهکاوی تلفات انسانی
-
سازماندهی و بازآرایی فضایی آموزش عالی کشور
-
به روز رسانی سند ملی آمایش سرزمین
-
انجام مطالعات مناطق آزاد به عنوان نواحی پیشران اقتصادی کشور
-
اصلاح ساختار بودجه و پیاده سازی نظام یکپارچه مدیریت اطلاعات مالی دولت (IFMIS)
«چرخ را از نوع اختراع نكردن» و «آزموده را آزمودن خطاست» دو تمثيل كوتاه و پرمعنايي است كه در نظر داشتن و به كار بستن آن در زمينه سياستگزاري، نظام تدبير و كشورداري ميتواند دسترسي به اهداف متعالي را سريعتر و راحتتر كند؛ به گفته ديگر چنين توان گفت كه از جمله شاخصهاي عقلانيتِ هر نهاد اجتماعي آن است كه اصطلاحاً در فرايند انجام كار، براي آغاز به نقطه صفر برنگردد و چرخ را از نوع اختراع نكند و مسير و پديده آزموده شده را دوباره نيازمايد.
از سوي ديگر «تهيه برنامههاي توسعه» امري است كه در ايران سابقه بيش از هفتاد سال دارد و تاكنون برنامههاي متعددي تهيه، تصويب و اجراء گذاشته شده است. لذا عقلانيت نهادي اقتضاء ميكند تا با توجه به مسيري كه طي شده است در لنگرگاههاي مختلف برنامهريزي چه در تهيه و چه در اجراء به نقطه صفر بر نگرديم و به عبارتي «چرخ را از نوع اختراع نكنيم» و با عنايت به مسير طي شده گذشته و با توجه به تجربه ناشي از شكستها و ناموفقيتها، مجدداً بدان مسير برنگرديم و به تعبيري «مسير آزموده را دوباره نيازماييم».
به اعتبار و استناد دو گزاره تمثيلي مورد اشاره نوشتار حاضر سعي بر آن دارد تا با توجه به مسير طي شده در زمينه تدوين برنامههاي توسعه در كشور، يازده نكته يا درسآموخته را كه پيشبيني ميشود در تدوين برنامه هفتم توسعه به كار آيد و روشنگر مسير آتي باشد، اشاره كند.
شايان ذكر است كه برخي از اين نكات از شكستها (نكات منفي) و برخي ديگر از موفقيتهاي (نكات مثبت) برنامههاي مورد مطالعه احصاء شده است.
۱- ناديده گرفتن تاثير متغيرهاي بيروني بر تحقق اهداف و با ثبات در نظر گرفتن شرايط پيشِ رو: براساس مستندات معتبر مرتبط، مطلبي كه در وهله اول از برنامه اول توسعه (۳۴ – ۱۳۲۸) پررنگ مينمايد اين است كه آن برنامه فقط به مدت دوسال به اجراء درآمده است، هر چند از جهت اينكه براي اولين بار نظام اداره كشور مبتني به يك برنامه (شبه برنامه) شده است، نكته بسيار پراهميت و باارزش است؛ اما برنامهنويسان آن زمان افق هفت ساله پيشرو را باثبات در نظر گرفته و منابع تامين مالي اين برنامه را به شرايط غيرقابل كنترل بيروني گره زدهاند (كودتاي ۱۳۳۲ و ملي شدن صنعت نفت) كه اين عامل فرجام آن را به شكست مواجه نموده است. نتيجه آنكه در برنامه پيشرو برنامهنويس بايد تصويرهاي مختلفي از ۵ سالۀ پيشرو را براي خود خلق كرده و شرايط تحقق پذيري برنامه را در هريك از تصاوير بخوبي بيازمايد و براي هر تصوير پاسخي قانعكننده داشته باشد. البته ذكر اين نكته هم مهم است كه اساساً شرايط با ثبات سياسي از پيششرطهاي اساسي تحقق اهداف برنامه است و در غير اينصورت نوشتن يك برنامه حتي با بهترين كيفيت به هدفهاي خود دست نخواهد يافت.
۲- درك اهميت دادههاي آماري دقيق براي برنامهريزي توسعه: با شروع برنامه دوم عمراني قبل از انقلاب (۴۱ - ۱۳۳۴)، برنامهريزان آن روزگاران به اين مهم دست يافتهاند كه برنامهريزي بدون آگاهي دقيق از شرايط حاكم بر كشور تلاشي بيهوده است و راه به ناكجاآباد ميبرد. بنابراين براي اولين بار سرشماري عمومي نفوس و مسكن (۱۳۳۵) را در دستور كار قرار دادهاند و تلاش كردهاند آن برنامه را بر دادههاي آماري متكي سازند. اما امروز نزديك به هفتاد سال از اولين دادههاي آماري در اين سطح ميگذرد و روزبهروز بر سطح و عمق دادههاي آماري افزوده شده است. اما اينكه چقدر اين دادهها از لحاظ كيفي مطلوبند و يا تا چه اندازه از عمق و فراواني بالايي برخوردارند و يا اينكه چقدر مبناي تصميمگيري قرار ميگيرد نكتهاي مهم است كه بايد در تدوين برنامه هفتم توسعه بدان توجه شود.
۳- گريز از دولتمحوري و نقش دادن به اركان غير دولتي در تصميمگيري و تصميمسازي: به اذعان بسياري از متخصصان برنامهريزي برنامه سوم عمراني قبل از انقلاب اسلامي ( ۴۶ – ۱۳۴۱)، برخلاف دو برنامه قبلي تا حدودي از حالت دولتمحوري محض خارج شده و در اين برنامه براي اولين بار بخش خصوصي نيز مشاركت داده شده است هرچند كه دولت وزن بالايي در برنامه داشته است. در واقع برنامه اندكي از آمرانگي به ارشادي حركت كرده است. لذا تداوم اين امر در برنامههاي بعدي ميتوانست تحول خوبي از حيث اقتصادي، اجتماعي نهادي كشور بهوجود آورد. اين درس براي برنامه هفتم بسيار مهم است. چراكه در جهان امروز و در ادبيات مرتبط، توسعه مشاركتي مطرح بوده و براي دولت بيشتر نقش تسهيلگري قائل هستند. لذا بايد در تدوين برنامه پيشرو تلقي مناسبي از برنامهريزي شكل گرفته و عرصه بازي براي تمامي بازيگران توسعه در فرآيند برنامهريزي مد نظر باشد.
۴- گذار از برنامهريزي متمركز و اهميت دادن به برنامهريزي منطقهاي: براساس مستندات مرتبط، ميتوان گفت براي اولين بار در برنامه عمراني چهارم قبل از انقلاب اسلامي (۵۱ - ۱۳۴۷) تدوينگران برنامه تلاش نمودهاند از برنامهريزي متمركز فاصله گرفته و برنامهريزي منطقهاي را مورد توجه قرار دهند. در اين برنامه تنظيم برنامههاي منطقهاي مبتني بر امكانات طبيعي و احتياجات مناطق مورد تأكيد قرار گرفت. اكنون كه سالها از اين اتفاق ميگذرد و برنامههاي متعددي تهيه شده است به نظر ميرسد هنوز نظام برنامهريزي متمركز بوده و برنامهريزي منطقهاي جايگاه مطلوب خود را نيافته است. لذا از جمله محورهاي مورد تاكيد براي برنامه هفتم توسعه رعايت اصل منطقهاي نمودن برنامهريزي است كه در اين صورت برنامه توسعه به واقعيت جاي جاي كشور نزديكتر خواهد بود.
۵- توجه به آمايش سرزمين در برنامههاي توسعه: در برنامه پنجم عمراني قبل از انقلاب (۵۶ – ۱۳۵۲) براي اولين بار برنامه آمايش سرزمين به منظور ايجاد تعادل در توزيع درآمدها و جلوگيري از مهاجرت به استانهاي مركزي، سرمايهگذاري در زمينههاي اجتماعي و سياستهاي تشويقي جهت سرمايهگذاري بخش خصوصي، انجام شد. در واقع برنامه پنجم به علت بالا رفتن درآمد نفتي و انباشت سرمايه در قطب رشد، عدم تعادلهايي شكل گرفت كه ضرورت نگاه آمايشي در برنامهريزي توسعه را بوجود آورده است. آمايش سرزمين اكنون نيز پاشنه آشيل برنامه هفتم است. اما با عنايت به تصويب سند ملي آمايش سرزمين در سال ۱۳۹۹ ميتواند به زمينه مناسبي را براي آمايشي نمودن برنامه هفتم توسعه را فراهم كند.
۶- تعامل اركان برنامهريزي و ارتباط مستمر ستاد برنامه با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي: به اذعان برخي كارشناسان از نكات قوت برنامه اول توسعه (۷۲ - ۱۳۶۸)، ارتباط مستمر شوراهاي برنامهريزي و ستاد برنامه با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در كميتههاي مختلف در جريان تدوين لايحه برنامه بوده است و از اين منظر نظام برنامهريزي برنامه اول در سازماندهي خطوط اصلي، خطمشيها و سياستگذاريها در فرايند برنامهريزي تا حدودي موفق بوده است. لذا با عنايت به اينكه سازمان برنامه و بودجه، تهيه كننده برنامه و مجلس شوراي اسلامي، مصوب كننده برنامه هستند، بايد در برنامه هفتم توسعه شكل و قالبي تعريف گردد تا از رهگذر آن، تعامل دو سويه ايجاد شود تا بجاي تاثير غير همسو و غالبا مخالف هم، تاثير همافزا در تدوين برنامه داشته باشند؛ كه اين امر هم بر كيفيت فرآيند و هم بر كيفيت محتواي برنامه به نحو قابل توجهي اثرگذار خواهد بود.
۷- اصلاح نقش دولت در اقتصاد و ميدان دادن به بخشهاي خصوصي در بازيگري اقتصادي: مطابق با اهداف و سياستهاي اعلام شده در اسناد مرتبط با برنامه دوم توسعه (۷۸ - ۱۳۷۴)، اين نكته بيان شده است كه اين برنامه مبني بر آزادسازي اقتصادي و خصوصيسازي تهيه شد. در اين برنامه نيز رشد اقتصادي از اصليترين اهداف كشور تلقي شده است. امروزه در ادبيات توسعه اقتصادي، دولت در اقتصاد نقش تنظيمگري و تسهيلگري دارد. لذا اين نكته برگرفته از برنامه دوم توسعه ميتواند براي برنامه هفتم توسعه بسيار مهم باشد چراكه تجربيات نشان داده است در اينصورت عدالت اجتماعي، ميزان بهرهوري و خلاقيت، مشاركت و سرمايه اجتماعي، حاكميت قانون و شفافيت افزايش خواهد يافت.
۸- ايجاد فضاي عملكرد آزادانهتر بازارها و نقش گستردهتر بخش خصوصي در اقتصاد: برنامه سوم توسعه (۸۳ - ۱۳۷۹) با هدف اصلاح ساختارها و ايجاد زيربناهاي لازم براي توسعه، اصلاح قوانين و مقررات و ساير برنامههاي اجراي شكل گرفت. همچنين اين برنامه با هدف توجه به افزايش سطح مشاركت اجتماعي، اهتمام بر امر اشتغال و فراهم آوردن امكان دستيابي به رشد اقتصاد، شكل گرفت. بازار و بخش خصوصي به عنوان يك نهاد اثرگذار بر توسعه، موضوعياند كه اگر در برنامه هفتم توسعه بدان توجه نشود و نقشي مهم براي توسعه ايران براي آن در نظر گرفته نشود، ميتوان گفت آن برنامه محكوم به شكست است.
۹- حركت از اقتصاد متكي به منابع به اقتصاد دانايي محور: آنچه در نگاه اول از برنامه چهارم (۸۸ - ۱۳۸۴) توسعه برداشت ميشود اين است كه برنامهريزان آن زمان اين برنامه را به منظور اصلاح ساختارها و فرآيندها با سرمشق رشد اقتصادي مبتني بر محور دانايي و رويكرد جهاني تهيه و تدوين نمودهاند. در واقع اين برنامه به دليل ضرورت توجه به فناوريهاي نو به خصوص فناوري اطلاعات و نيازهاي توسعهاي كشور در قالب چشمانداز بلند مدت تهيه شده است. نفتي بودن اقتصاد ايران از يك سو به گستردگي بيشتر بخش دولتي و ازسوي ديگر به تأثيرپذيري بيشتر اقتصاد ايران از شوكهاي برونزاي نفتي و نااطميناني در اجراء برنامه منجر شده است. لذا آنچه كه در برنامه هفتم توسعه بايد مد نظر باشد اين است كه مطابق با برنامهريزي انجام شده، اقتصاد كشور بايد هر چه بيشتر از اقتصاد منابع به اقتصاد دانايي سوق پيدا كرده تا درونزايي اقتصاد استحكام بيشتري پيدا كند.
۱۰- مطرح شدن رويكرد مسئلهمحوري و تاكيد بر توجه به موضوعات كليدي: بنا به مستندات مربوط به برنامه پنجم توسعه (۹۳ - ۱۳۸۹) براي اولين در نظام برنامهريزي، برنامهريزان به صورت جدي به اين نكته توجه كردهآند كه ابتدا موضوعات كليدي و مهم فراروي توسعه كشور شناسايي شوند تا بر مبناي اين شناخت، تدابير و راهكارهاي لازم براي رفع اين مسائل اتخاذ شود به همين دليل اين نگاه در برنامه پنجم توسعه به رويكرد مسئله محور در برنامه معروف شده است. هر چند متاسفانه شواهد نشان ميدهد كه آن برنامه در نهايت با رويكرد مسئلهمحوري تهيه نشده و به اين اصل پايبند نبوده است. اما آنچه كه ميتوان از اين برنامه به عنوان يك گامي مثبت نام برد؛ مطرح شدن اين رويكرد است. بنابراين اين مهم در صورتي در برنامه هفتم توسعه اگر مورد توجه قرار نگيرد، آن برنامه به معناي واقعي «برنامه توسعه» نخواهد و در واقع تجميعي از گزارههايي خواهد بود كه براي حوزههاي مختلف پيشنهاداتي ارائه ميدهد كه گاهي اوقات شايد حتي ضد توسعه هم باشد.
۱۱- يكسانپنداري مجموعه احكام با برنامه توسعه: در ابتدا بايد گفت كه اين يكسانپنداري، ناظر بر برنامههاي توسعه قبلي نيز ميباشد. اما اين مورد از آن جهت در برنامه ششم توسعه (۹۶ - ۱۴۰۰) مطرح ميشود كه در ابتداء تدوين آن برنامه مقرر بود كه اين اتفاق نيافتد (حتي در ويرايشهاي اوليه برنامه هم تا حدودي رعايت شد) اما بنا به دلايلي در نهايت مجموعه حكمها مساوي با برنامه توسعه پنج ساله انگاشته شده است و مبناي عمل قرار گرفته است. لذا تكرار اين آسيب كه در همه برنامههاي گذشته نيز بوده است، مجددا برنامه را از ماهيت و مسير اصلي خود خارج كرده و مفهوم آن را بسيار تقليل ميدهد.
در واقع آنچه كه در برنامه پيشِ رو بايد مد نظر باشد اين است كه برنامه توسعه عبارت است از مجموعه از برنامههاي در ارتباط با هم كه براي موضوعات كليدي مشخص تا سطح عملياتي تهيه شده باشد كه در صورتي كه اگر حكمي براي انجام آن برنامهها لازم باشد، اخذ شود و صد البته اين موارد بايد بصورت منسجم مدنظر قرار گيرند.
در نهايت با عنايت به مطالب گفته شده از نقاط قوت و ضعف برنامههاي گذشته و از منظر اين نوشتار و درسآموزي از آن تجربيات ميتوان چنين بيان كرد كه برنامه هفتم توسعه بايد برنامهاي باشد كه با توجه به نااطميناني فضاي پيشِ رو و با رعايت اصل انعطافپذيري برنامه و بر مبناي دادههاي آماري موثق كه روشنگر فضاي پنج ساله پيشِ رو هستند و در فضاي مشاركتي كه همه اركان بخش دولتي و غيردولتي حضور موثر دارند و با تعامل مفيد با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در طول فرآيند تهيه، برنامه كار خود را آغاز كند.
در ادامه فرآيند با پرهيز از تمركزگرايي و با توجه به استعدادها و نيازهاي منطقهاي و كليت آمايش سرزمين كشور، ايجاد فضاي عملكرد آزادانهتر بازارها و نقش گستردهتر بخش خصوصي در اقتصاد را در تدوين برنامه مد نظر قرار داده و تلاش شود تا اقتصاد كشور از تكيه بر منابع به اقتصاد دانايي محور حركت كند؛ البته پر واضح است كه در اين برنامه رويكرد مسئله محوري و توجه به موضوعات كليدي از اصول مهم است كه بايد به موازات پرهيز از مساوي انگاشتن مجموعه احكام با برنامه توسعه مد برنامهريزان توسعه باشد.
مرتضي مهرعليتبار فيروزجايي/ عضو هيئت علمي مركز پژوهشهاي توسعه و آيندهنگري سازمان برنامه و بودجه