


-
بررسی آییننامهها و دستورالعملهای برنامه هفتم پیشرفت
-
بررسی عوامل موثر بر افزایش تصادفات و تلفات جادهای و سوانح رانندگی و دادهکاوی تلفات انسانی
-
سازماندهی و بازآرایی فضایی آموزش عالی کشور
-
به روز رسانی سند ملی آمایش سرزمین
-
انجام مطالعات مناطق آزاد به عنوان نواحی پیشران اقتصادی کشور
-
اصلاح ساختار بودجه و پیاده سازی نظام یکپارچه مدیریت اطلاعات مالی دولت (IFMIS)

کتاب "ما و راه دشوار تجدد (به ضمیمه: رساله در باب سنت و تجدد)" به نویسندگی رضا داوری اردکانی در کافه کتاب مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری معرفی شد
کتاب «ما و راه دشوار تجدد» اثری برجسته و تأملبرانگیز در حوزه اندیشه و فلسفه فرهنگ است که با نگاهی ژرف و انتقادی، وضعیت ایران را در مواجهه با مدرنیته بررسی میکند. رضا داوری اردکانی، از برجستهترین فیلسوفان معاصر ایرانی، در این مجموعه مقالات، ضمن واکاوی تاریخی، فرهنگی و معرفتی مسیر تجدد در غرب و ایران، پرسشهایی بنیادین درباره نسبت ما با سنت، دین، توسعه و علم مطرح میسازد. این کتاب نه صرفاً مجموعهای از دیدگاههای فلسفی، بلکه دعوتی به تفکر، بازاندیشی و مسئولیتپذیری فرهنگی در عصر مدرن است.
چرا باید این کتاب را خواند
این کتاب برای کسانی که دغدغه توسعه ایران، فهم سنت، و نسبت ما با غرب را دارند، اثری کلیدی و چالشبرانگیز است. داوری با زبانی تأملبرانگیز، ما را به بازاندیشی در بنیانهای فکری، فرهنگی و تاریخی کشور دعوت میکند و نشان میدهد که راه تجدد در ایران، راهی آسان یا تقلیدی نیست، بلکه راهی دشوار، تدریجی و درونی است.
خلاصه و تحلیل فصول کتاب
فصل اول - . ما و تاریخ تجدد
نویسنده با ترسیم موقعیت دوگانه ایران در برابر تجدد، نشان میدهد که تاریخ ما با مدرنیته نه با «پذیرش کامل» همراه بوده و نه با «رد مطلق». جامعه ایرانی در برابر تجدد هم دچار اشتیاق بوده و هم در برابر آن مقاومت کرده است. داوری تأکید دارد که برای عبور از این وضعیت، باید نگاه سادهانگارانه را کنار گذاشت و به درک تاریخی و انتقادی از فرآیند تجدد دست یافت.
فصل دوم - . نظری به عالم متجدد غربی
مدرنیته غربی تنها به تحولات فنی و سیاسی محدود نیست، بلکه جهانی از معنا، معرفت و فلسفه است. این عالم جدید، با فهمی تازه از انسان، طبیعت و تاریخ شکل گرفته و شناخت آن برای فهم موقعیت تجدد در ایران ضروری است. برداشتهای سطحی از غرب، مانع درک ماهیت واقعی مدرنیته شدهاند.
فصل سوم - گسیختگی تاریخی و فرهنگی و تقدم سیاست بر فلسفه
داوری با نقد ساختار فکری تاریخ ایران، به تقدم سیاست بر فلسفه اشاره میکند. فقدان سنت تفکر مستقل و نقدپذیر در جامعه، ناشی از غلبه سیاستزدگی بوده و همین امر مانع شکلگیری فرهنگ فلسفی و بنیادهای فکری توسعهیافته شده است.
فصل چهارم - . ملاحظاتی در باب فرهنگ و توسعه
نویسنده هشدار میدهد که توسعه بدون توجه به فرهنگ، توسعهای ناقص و شکننده خواهد بود. فرهنگ، شبکهای از ارزشها و باورهاست که مسیر نوآوری و تحول را تعیین میکند. هرگونه توسعه اقتصادی یا سیاسی، اگر با تحول فرهنگی همراه نباشد، به شکست خواهد انجامید.
فصل پتجم - . در ورای تجدد غربی
آیا تنها راه تجدد، تقلید از غرب است؟ داوری در این فصل، چشماندازهایی برای «تجددمآبی بومی» ترسیم میکند و بر امکان و ضرورت شکلگیری مدلهای متفاوت از تجدد تأکید میورزد. او میخواهد راهی برای ایرانی شدن تجدد بیابد؛ راهی میان غربزدگی و سنتگرایی.
فصل ششم - دین و تجدد
برخلاف تصور عمومی، دین و تجدد الزماً در تضاد نیستند. دین میتواند در فرآیند تجدد، هم به عنوان مانع عمل کند و هم به عنوان امکان. این بستگی دارد به چگونگی مواجهه ما با دین؛ آیا آن را با نگاه انتقادی بازخوانی میکنیم یا آن را در برابر هر نوع تحول قرار میدهیم؟
فصل هفتم - . ملاحظاتی درباره مسائل کشور
بحرانهای امروز ایران صرفاً سیاسی یا اقتصادی نیستند، بلکه ریشه در فرهنگ و تاریخ دارند. برای حل مسائل مزمن کشور، باید از سطح علائم عبور کرده و به سراغ ریشهها رفت؛ ریشههایی که در فقدان گفتوگوی جدی، ضعف نهادهای فرهنگی و بیتوجهی به تفکر عمیق نهفتهاند.
فصل هشتم - . آشوب در طرح مسئله
داوری هشدار میدهد که طرح مسائل در جامعه ما اغلب آشفته، سطحی و بدون انسجام نظری است. نبود چارچوب مفهومی دقیق، سبب شده است بسیاری از مفاهیم مانند توسعه، دموکراسی یا عدالت، بیمعنا یا چندپهلو شوند. برای پیشرفت، ابتدا باید «درست پرسیدن» را آموخت.
فصل نهم - . وقت چیست و چگونه تلف میشود
زمان در فرهنگ مدرن ارزشی حیاتی دارد. داوری با نقد شیوه زیست ایرانی، نشان میدهد که تلف شدن وقت در امور روزمره، مدیریت، و برنامهریزی نشانهای از بحران تمدنی است. او بر ضرورت درک فلسفی از زمان و بازسازی رابطه فرهنگی ما با آن تأکید دارد.
فصل دهم - . وضع علم در ایران
علم در ایران هنوز نتوانسته است جایگاه ساختاری خود را در تولید قدرت و توسعه بیابد. آموزش عالی دچار کمیتگرایی، عدم استقلال علمی و ضعف در تولید دانش بومی است. داوری وضعیت علم را نه صرفاً علمی، بلکه فرهنگی و تاریخی میداند.
فصل یازدهم - . مهاجرت دانشمندان بیاهمیت نیست اما فرار دانش و پژوهش مهمتر است
مهاجرت نخبگان علمی معضل بزرگی است، اما داوری تأکید میکند که خطر اصلی، «فرار اندیشه» و ناتوانی در نگهداشت و استفاده از دانش در داخل کشور است. این بحران، نشانهای از فروپاشی نظام علمی و فقدان رابطه ارگانیک میان علم، فرهنگ و توسعه است.
فصل دوازدهم - . شهر و ساکنانش
تحول در کالبد شهر، بدون تحول در فرهنگ شهری و «ساکنان شهر»، راه به جایی نمیبرد. شهر ایرانی امروز، اغلب فاقد روح اجتماعی مدرن است. این فصل به رابطه ساختاری میان شهرسازی، هویت، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی میپردازد.
فصل سیزدهم - . ساله در باب سنت و تجدد (ضمیمه)
در این رساله نظری، داوری با دقت مفهومی به نسبت سنت و تجدد میپردازد. او نه مدافع سنت به معنای تحجر است و نه تجدد را به معنای گسست مطلق میپذیرد. این رساله، یک تلاش فلسفی برای برقراری نسبت دیالکتیکی میان این دو ساحت است.
فصل چهاردهم - . تأملی در مفاهیم سنت، تجدد و توسعه
این فصل مکمل رساله پیشین است و به بررسی پیوندهای مفهومی سه واژه بنیادین سنت، تجدد و توسعه میپردازد. درک نادرست از این مفاهیم باعث سردرگمی در سیاستگذاری شده و مانع تحقق توسعه پایدار گشته است.
فصل پانزدهم - . سنت، سیاست و توسعه
سیاست بدون درک سنت، در جامعهای مثل ایران، یا به استبداد میانجامد یا به ناکارآمدی. داوری بر لزوم سیاستی آگاه از فرهنگ، حافظ سنت، و همزمان رو به آینده تأکید دارد. این نگاه، سیاستورزی را با عقلانیت فرهنگی پیوند میدهد.
فصل شانزدهم - فروریختن جهانهای قدیم در برابر تجدد
مدرنیته، با گسست از نظامهای معنایی سنتی، جهانهای کهن را در هم میشکند. اما این فروپاشی، اگر با عقلانیت و بازسازی فرهنگی همراه نباشد، به بیهویتی، نیهیلیسم و از خودبیگانگی خواهد انجامید.
فصل هفدهم - . سنت و تجددمآبی ما
این فصل جمعبندی کل کتاب است. داوری به دنبال «تجددمآبی ما»ست؛ یعنی راهی که نه تقلید از غرب باشد و نه بازگشت به گذشته. او از خواننده میخواهد که سنت را بفهمد، تجدد را بشناسد و با تفکر، تلفیقی تازه و خلاقانه بسازد. این راه دشوار، اما ضروری ماست.
جملاتی از کتاب:
«اگر تجددی در کار ما باشد، باید در خود ما پیدا شود؛ در تفکر ما، در فرهنگ ما و در نحوه دیدن خود و جهانی که در آن زندگی میکنیم.»