معرفی کتاب برنامه ریزی و قدرت در ایران
معرفی کتاب برنامه ریزی و قدرت در ایران

کتاب "برنامه ریزی و قدرت در ایران" به نویسندگی فرانسیس بوستاک و جفری جونز و ترجه مهدی پازوکی و علی حبیبی در کافه کتاب مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری معرفی شد.

خلاصه فصل‌ به فصل کتاب

فصل اول: طغیان در برابر نظم کهنه (۱۹۰۰۱۹۳۶)

این فصل به دوران کودکی و جوانی ابوالحسن ابتهاج در رشت و سپس تهران و اروپا می‌پردازد. نویسندگان با نگاهی دقیق، نشان می‌دهند که چگونه زمینه‌ اجتماعی و فرهنگی خانواده ابتهاج، او را از همان ابتدا در موقعیتی قرار می‌دهد که میان سنت و مدرنیته در نوسان است.

او از خانواده‌ای مرفه اما اهل تعهد و خدمت‌گزاری می‌آید. حضور در مدرسه، آشنایی با زبان‌های خارجی، کار در مطبوعات و بانک شاهنشاهی، اولین مواجهه او با تبعیض‌ نژادی و استعماری را شکل می‌دهد. این تجربه‌ها پایه‌های نگرش ملی‌گرایانه، فنی و مدرن او را در سال‌های بعد می‌سازد.

 

فصل دوم: تکنوکرات ایرانی در دل نظام انگلیسی (بانک شاهنشاهی)

در این فصل، ابتهاج وارد بانک شاهنشاهی ایران می‌شود؛ جایی که به‌واسطه تسلط به زبان و استعداد مالی‌اش سریع پیشرفت می‌کند.

اما تضاد میان عملکرد این نهاد انگلیسی با منافع ملی ایران، و نوعی تحقیر ساختاری نسبت به نیروهای بومی، موجب کناره‌گیری آگاهانه او می‌شود. این تجربه، اولین تلاش او برای ترک ساختار قدرتِ استعماری و گام نهادن به‌سوی استقلال نهادی است.

 

فصل سوم: قدرت‌گیری ملی‌گرایان و ابتهاج در بانک ملی ایران (۱۹۴۰)

ابتهاج در بانک ملی ایران نقشی کلیدی ایفا می‌کند. او تلاش می‌کند بانک ملی را به یک نهاد قدرتمند مالی با اختیار خلق پول و تنظیم سیاست ارزی تبدیل کند.

در این فصل، نویسندگان نشان می‌دهند چگونه او برخلاف بسیاری از مدیران سیاسی آن زمان، رویکردی فنی، دقیق و غیررانتی داشت. اقدامات او از جمله مدیریت منابع ارزی، کنترل نقدینگی و تعاملات بین‌المللی با صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، تصویری از یک «فنی‌گرا» با دغدغه ملی ارائه می‌دهد.

 

فصل چهارم: تقابل با دولت و چالش نفتی (اوایل دهه ۳۰)

با ملی شدن صنعت نفت و ورود دکتر مصدق، سیاست وارد مرحله‌ای پرتنش می‌شود.
ابتهاج در این دوره وارد میدان بانکداری بین‌المللی می‌شود و از سیاست‌های دولت ملی‌گرایانه حمایت می‌کند، اما در عین حال منتقد برخی اقدامات غیرکارشناسی هم هست. نویسندگان تضادهای فکری و ساختاری ابتهاج با جریان‌های سیاسی روز را در این فصل بررسی می‌کنند.

 

فصل پنجم: سازمان برنامه و آغاز دوران اقتدار تکنوکراتیک (۱۹۵۵ به بعد)

در این فصل، تمرکز کتاب روی دوران ریاست ابتهاج بر سازمان برنامه است. او تلاش می‌کند این سازمان را به یک نهاد مستقل فنی برای توسعه ایران تبدیل کند.

او به شدت با مداخله‌های شاه، ارتش، دربار و وزرا مخالفت می‌کند. سازمان برنامه در زمان او به‌مثابه یک «دولت در دولت» جلوه می‌کند.

نویسندگان او را به‌عنوان یک شخصیت سخت‌گیر، اما شفاف، متخصص و متعهد معرفی می‌کنند که توسعه را در قالب پروژه‌های زیرساختی (سدسازی، برق، راه‌آهن، آموزش فنی) معنا می‌کند.

 

فصل ششم: سازمان برنامه یا دولت موازی؟

در این فصل، کتاب به اوج تقابل میان ابتهاج و ساختار قدرت می‌رسد. او به‌ویژه با اسراف مالی دربار، نظامی‌گری و پروژه‌های نمایشی شاه مخالفت می‌کند.

ابتهاج معتقد است که برنامه‌ریزی توسعه بدون نهادسازی و پاسخ‌گویی محکوم به شکست است. شاه اما سازمان برنامه را تهدیدی برای قدرت خود می‌بیند. در نهایت، این اختلافات باعث استعفای ابتهاج می‌شود و عملاً نقطه عطفی در افول نهادهای برنامه‌ای مستقل در ایران رقم می‌خورد.

 

فصل هفتم: اروپایی‌تر از ایرانی؟ (نگاهی به ارزش‌ها و شخصیت ابتهاج)

این فصل به جنبه‌های فردی و فکری شخصیت ابتهاج می‌پردازد. آیا او بیش از حد تکنوکرات و بی‌تفاوت به بافت اجتماعی ایران بود؟

نویسندگان به نقدهایی درباره نخبه‌گرایی و نگاه از بالا به پایین او می‌پردازند، اما همزمان به صداقت، نظم، پاکدستی و آینده‌نگری‌اش نیز اشاره دارند.

 

فصل هشتم: زندگی در حاشیه قدرت؛ ابتهاجِ بازنشسته و منتقد

پس از خروج از قدرت، ابتهاج به‌واسطه جایگاه رسانه‌ای و خاطرات خود، نقش منتقد سیاست‌های توسعه‌ای شاه را بازی می‌کند.

او تلاش می‌کند در قالب یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و مشاوره‌های گاه‌وبیگاه، نقش راهنما و وجدان بیدار توسعه باقی بماند.

 

فصل نهم: جمع‌بندی و تحلیل نهایی

فصل پایانی، مروری تحلیلی است بر کارنامه و دستاوردهای ابتهاج.
نویسندگان تأکید می‌کنند که او از معدود افرادی بود که هم به توسعه باور داشت و هم به اخلاق حرفه‌ای پایبند بود. اما نبود ساختار سیاسی دموکراتیک، فساد سیستمی و سلطه قدرت مطلقه، اجازه تحقق برنامه‌ریزی توسعه‌گرا را نداد.

 

 

چرا این کتاب خواندنی و ارزشمند است؟

۱. روایت توسعه از درون نظام قدرت: این کتاب تنها درباره توسعه نیست، بلکه درباره سیاستِ توسعه است. نشان می‌دهد که چگونه تکنوکرات‌ها در برابر دربار، ارتش و ساختارهای سنتی قدرت قرار گرفتند.

۲. شخصیت‌محور اما ساختارنگر: شخصیت محوری کتاب (ابتهاج) به‌عنوان نماینده یک نسل از نخبگان مستقل، سخت‌کوش و توسعه‌گرا معرفی می‌شود، اما نویسندگان به ساختارهای سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی نیز توجه دارند.

۳. زبان روایت‌محور و تحلیلی: برخلاف بسیاری از آثار اقتصادی خشک، این کتاب با استفاده از اسناد، خاطرات، روایت‌های تاریخی و تحلیل سیاسی، داستانی جذاب از کشمکش میان توسعه‌گرایان و صاحبان قدرت روایت می‌کند.

۴. برای سیاست‌گذاران، محققان و دانشجویان توسعه: این کتاب برای مخاطبان مرکز پژوهش‌های توسعه و آینده‌نگری، الگویی تاریخی از نسبت برنامه‌ریزی و قدرت ارائه می‌دهد؛ الگویی که هنوز هم درگیر آن هستیم: تضاد میان برنامه‌ریزی بلندمدت با منافع کوتاه‌مدت سیاسی.

 

 

 

 

 


سه شنبه 11 شهریور 1404 (13 ساعت قبل )
تاریخ تاسیس مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری به ابتدای مرداد ماه سال 1397 "ه ش" باز می گردد. این مرکز پژوهشی پس از دوران تاسیس و استقرار، اکنون به عنوان یک نهاد مستقل علمی ذیل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مرحله ی تثبیت ماموریت های خود قرار دارد و در این دوره تلاش کرده است با ساختاری چابک و منعطف به عنوان مرکز تخصصی با مطالعه بر دو کارویژه "توسعه و آینده نگری ایران اسلامی" با مشارکت نهاد های علمی کشور به عنوان مشاور علمی و امین دولت جمهوری اسلامی ایران در تمامی سطوح عمل نماید.
ریاست جمهوری
سازمان برنامه و بودجه کشور
پايگاه اطلاع‌رسانی حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)