


-
بررسی آییننامهها و دستورالعملهای برنامه هفتم پیشرفت
-
بررسی عوامل موثر بر افزایش تصادفات و تلفات جادهای و سوانح رانندگی و دادهکاوی تلفات انسانی
-
سازماندهی و بازآرایی فضایی آموزش عالی کشور
-
به روز رسانی سند ملی آمایش سرزمین
-
انجام مطالعات مناطق آزاد به عنوان نواحی پیشران اقتصادی کشور
-
اصلاح ساختار بودجه و پیاده سازی نظام یکپارچه مدیریت اطلاعات مالی دولت (IFMIS)

کتاب رویکرد تفکر سیستمی بر برنامهریزی و مدیریت استراتژیک به نویسندگی استفن جی. هینزو ترجمه دکتر رشید اصلانی در کافه کتاب مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری معرفی شد.
این کتاب یک راهنمای جامع و عملی برای مدیران، مشاوران و تصمیمگیرانی است که میخواهند سازمان خود را بر پایه تفکر سیستمی و رویکردی یکپارچه به سمت آیندهای پایدار هدایت کنند. هینز با اتکا به سالها تجربه مشاوره در سازمانهای بینالمللی، نشان میدهد که مدیریت استراتژیک تنها یک سند یا برنامه مکتوب نیست، بلکه یک فرآیند زنده، پویا و مبتنی بر تعامل است.
در این اثر، مفاهیم پیچیدهای همچون بررسی محیطی، طراحی چشمانداز، تدوین استراتژی، برنامهریزی اجرایی و بازنگری مستمر با زبانی روشن و مثالهای کاربردی ارائه شدهاند. چارچوب پیشنهادی نویسنده در قالب گامهای مشخص، کمک میکند تا برنامهریزی و اجرا همسو و هماهنگ پیش بروند و سازمان از دام «برنامههای بدون اجرا» نجات پیدا کند.
این کتاب نهتنها ابزارها و مدلهای لازم را معرفی میکند، بلکه نگرش و شیوه فکری لازم برای دیدن کل سیستم، درک روابط پنهان و پیشبینی پیامدهای تصمیمها را نیز پرورش میدهد. نتیجه، سازمانی است که میتواند بهجای واکنش صرف به تغییرات، خود تغییر را بسازد و هدایت کند.
فصل یک – تحولات انقلابی و تأثیر آن در سازمانها
نویسنده این فصل را با اشاره به موج تغییرات شتابان در فناوری، اقتصاد، بازار و فرهنگ آغاز میکند. این تحولات که اغلب جهشی و غیرقابل پیشبینیاند، ساختارها و مرزهای سنتی سازمانها را دگرگون کردهاند. دیگر نمیتوان تنها با اصلاحات جزئی و گامهای کوچک دوام آورد؛ بلکه نیاز به بازآفرینی عمیق سازمان احساس میشود. هینز تأکید میکند که تغییرات ذاتاً نه تهدید هستند و نه فرصت؛ این نگرش و واکنش سازمان است که سرنوشت را رقم میزند. او سه اصل حیاتی برای بقا و رشد در چنین فضایی را معرفی میکند: پذیرش تغییر به عنوان واقعیتی دائمی، یادگیری و انطباق مداوم، و نگریستن به سازمان به عنوان یک کل یکپارچه که همه اجزا بر یکدیگر اثر میگذارند. این فصل در حقیقت زمینهای فکری برای ضرورت استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت استراتژیک فراهم میآورد.
فصل دو – آری… پاسخهای صحیح وجود دارد
در این فصل، هینز با رد بدبینی رایج نسبت به یافتن راهحلهای مؤثر، میگوید برای مسائل پیچیده سازمانی، پاسخهای درست وجود دارد، اما کشف آنها نیازمند رویکردی سیستمی است. او توضیح میدهد که بیشتر شکستها ناشی از پرداختن به علائم مشکلات بهجای ریشههای آنهاست. تفکر سیستمی کمک میکند تا روابط علت و معلولی پنهان در لایههای سازمان دیده شود و تصمیمها بر پایه درک کل سیستم اتخاذ شوند، نه بر اساس اجزای منفرد. نویسنده تأکید میکند که مدیران باید از دیدگاههای کوتاهمدت و بخشینگر فاصله بگیرند و با تحلیل جامع، مسیرهای پایدار برای حل مسئله و پیشرفت ترسیم کنند. این فصل بر اهمیت بینش، تحلیل عمیق و همگرایی دیدگاهها به سوی اهداف مشترک تأکید دارد.
فصل سه – سازمان، سیستمی زنده که نفس میکشد
هینز سازمان را موجودی زنده میداند که ورودیها را دریافت، پردازش و خروجی ایجاد میکند. سلامت و بقای سازمان به تعامل و هماهنگی بین اجزای مختلف آن بستگی دارد. بیتوجهی یا ضعف در هر بخش، میتواند کل سیستم را مختل کند. این دیدگاه سیستمیک، مدیران را به درک عمیقتر نقش هر واحد و اهمیت کلنگری فرا میخواند.
فصل چهار – بازآفرینی مدیریت استراتژیک (برنامهریزی و تغییر)
در این فصل، ضرورت تغییر نگرش به مدیریت استراتژیک از یک کار سالانه و ایستا به یک فرآیند پویا و مداوم مطرح میشود. بازآفرینی یعنی ادغام برنامهریزی و اجرای تغییر در قالبی زنده که با شرایط متغیر سازگار باشد. این رویکرد باعث میشود سازمانها به جای واکنش، نقش فعال در هدایت تغییرات ایفا کنند.
فصل پنج – روز برنامهریزی برای برنامهریزی (گام نخست)
این فصل اهمیت آمادهسازی دقیق فرآیند برنامهریزی را تشریح میکند. انتخاب تیم مناسب، تعیین زمانبندی، تخصیص منابع و تعریف روشهای کاری، پایه و اساس موفقیت در مراحل بعدی برنامهریزی است. بدون این برنامهریزی اولیه، فرآیند مدیریت استراتژیک دچار سردرگمی و ناکارآمدی میشود.
فصل ششم – بررسی محیطی و فرآیند موازی
بررسی محیط داخلی و خارجی سازمان همزمان با برنامهریزی استراتژیک ضروری است. شناخت روندها، فرصتها و تهدیدها کمک میکند استراتژیها واقعبینانه و مبتنی بر دادههای بهروز باشند. همچنین تحلیل محیط به شناسایی عوامل تاثیرگذار بر موفقیت برنامهها کمک میکند.
فصل هفت – چشمانداز آینده ایدهآل (گام دوم)
چشمانداز آینده، تصویری روشن و انگیزشی از وضع مطلوب سازمان است که همه اعضا را به سمت هدفی مشترک هدایت میکند. این چشمانداز باید واقعبینانه، جذاب و قابل دستیابی باشد تا انرژی و تمرکز سازمان را تقویت کند.
فصل هشت – معیارهای اندازهگیری موفقیت یا هدفها (گام سوم)
تعیین معیارهای شفاف و قابل اندازهگیری برای اهداف، راهنمای مسیر سازمان است. این شاخصها امکان پایش پیشرفت، شناسایی نقاط ضعف و اصلاح استراتژیها را فراهم میکنند و تضمین میکنند که فعالیتها در جهت چشمانداز حرکت میکنند.
فصل نهم – ارزیابی وضع موجود (گام چهارم)
شناخت دقیق وضعیت فعلی سازمان، شامل منابع، توانمندیها، فرهنگ و عملکرد، پیشنیاز طراحی استراتژی موثر است. این ارزیابی نقاط قوت و ضعف را آشکار میکند و مبنایی برای تصمیمگیریهای آگاهانه فراهم مینماید.
فصل دهم – تدوین استراتژی (گام پنجم)
در این مرحله، مسیرها و اقداماتی که سازمان باید برای رسیدن به اهداف طی کند، مشخص میشوند. استراتژی باید منعطف باشد تا در مواجهه با تغییرات محیطی قابلیت تطبیق داشته باشد و با چشمانداز کلان هماهنگ باشد.
فصل یازدهم – برنامهریزی برای واحدهای کسبوکار (گام ششم)
هر بخش یا واحد کسبوکار باید برنامهای منسجم و هماهنگ با استراتژی کلان سازمان داشته باشد. این همسویی از پراکندگی منابع و تلاشها جلوگیری میکند و اثربخشی استراتژی را افزایش میدهد.
فصل دوازدهم – برنامههای سالانه و بودجهبندی استراتژیک (گام هفتم)
برنامههای عملیاتی سالانه و بودجهبندی باید بازتابدهنده اهداف استراتژیک باشند. تخصیص منابع مالی و انسانی بر اساس این برنامهها تضمین میکند که سازمان در مسیر تعیین شده حرکت کند.
فصل سیزدهم – برنامه - برای - اجرا (گام هشتم)
تهیه برنامههای دقیق اجرایی که شامل زمانبندی، مسئولیتها و تخصیص منابع است، مرحله کلیدی در تبدیل استراتژی به عمل است. این برنامهها نقشه راه اجرای موفقیتآمیز را فراهم میکنند.
فصل چهاردهم – اجرای استراتژی و تغییر (گام نهم)
اجرای موفق استراتژی مستلزم مدیریت تغییر، ایجاد انگیزه، مدیریت مقاومت و پایش مداوم پیشرفت است. این فصل بر اهمیت نقش رهبری و فرهنگ سازمانی در تسهیل تغییر تأکید دارد.
فصل پانزدهم – بازنگری و بهنگامسازی برنامه استراتژیک (گام دهم)
برنامه استراتژیک باید به طور منظم مرور و بر اساس تغییرات محیطی و عملکرد واقعی بهروز شود. این بازنگری تضمین میکند که سازمان همواره در مسیر درست باقی بماند و بتواند به سرعت واکنش نشان دهد.
فصل شانزدهم – کاربردهای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک برای انواع مختلف سازمانها، از شرکتهای بزرگ تا نهادهای دولتی و غیرانتفاعی کاربرد دارد. این فصل نمونههایی از موفقیتهای به دست آمده و روشهای تطبیق مدیریت استراتژیک با شرایط مختلف را بررسی میکند.
فصل هفدهم – آغاز عملیات: گزینهها
برای شروع به کار با مدیریت استراتژیک، سازمانها میتوانند از روشهای مختلفی بهره ببرند؛ از اجرای تدریجی و پروژهای تا رویکردهای یکپارچه و همهجانبه. انتخاب بهترین گزینه وابسته به فرهنگ سازمان، منابع موجود و شرایط خاص آن است.
دسترسی به کتاب در مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری
این کتاب با کد:9 1383 ” ر9ه HD30/28/ “ در کتابخانه مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری موجود است و علاقهمندان میتوانند در روزهای یکشنبه و سهشنبه از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۱:۳۰ آن را به امانت بگیرند.