-
بررسی آییننامهها و دستورالعملهای برنامه هفتم پیشرفت
-
بررسی عوامل موثر بر افزایش تصادفات و تلفات جادهای و سوانح رانندگی و دادهکاوی تلفات انسانی
-
سازماندهی و بازآرایی فضایی آموزش عالی کشور
-
به روز رسانی سند ملی آمایش سرزمین
-
انجام مطالعات مناطق آزاد به عنوان نواحی پیشران اقتصادی کشور
-
اصلاح ساختار بودجه و پیاده سازی نظام یکپارچه مدیریت اطلاعات مالی دولت (IFMIS)
دكتر سيد مهدي پاكذات رياست مركز پژوهش هاي توسعه و آينده نگري در گفتگو با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا)، جزئيات تدوين برنامه هفتم توسعه كشور را تشريح كرد. در ادامه مشروح اين گفتگو را ملاحظه ميفرماييد:
ايرنا: فرايند تدوين برنامه هفتم به چه صورت است و تاكنون چه كارهايي صورت گرفته است؟
پاكذات: نخستين كاري كه در مركز پژوهشهاي توسعه و آينده نگري سازمان برنامه و بودجه انجام گرفت آسيب شناسي جامع از دوازده برنامه توسعه قبلي در كشور بود لازم به ذكر است كه اين مطالعه مبتني بر شش برنامه قبل از انقلاب و شش برنامه پس از انقلاب اسلامي انجام شد. اين مطالعات حوزه آسيب شناسي تحت عنوان هفتادسال برنامهريزي توسعه در ايران در دست انتشار است.
هدف از اين آسيب شناسي اين بود كه به دلايل عدم موفقيت برنامههاي قبلي برسيم؛ اينكه چرا به اهدافشان نرسيدند. ما به يكسري دلايل رسيديم. برخي از اين دلايل ريشهايتر بودند و برخي سطحيتر. اين مجموعه دلايل و عوامل را در يك فهرست علت و معلولي قرار داديم تا معلوم شود كه علت العلل آسيبها چيست.
سؤال اساسي اين بود كه چگونه بايد از اين آسيب شناسي در تغيير ريل دادن نظام برنامهريزي كشور استفاده كرد.
كاري كه پژوهشگران در اين موارد انجام ميدهند اين است كه به سراغ مطالعات تطبيقي و بررسي تجارب ساير كشورها ميروند. ما هم همين كار را كرديم. اول جدولي از سؤالات آماده كرديم و سپس بر اساس اين سؤالات به سراغ بررسي تجارب ساير كشورها رفتيم و به دنبال اين بوديم كه رفتار و راه حلهاي كشورهاي ديگر در رابطه با چالشهاي اساسي كه در فرايند آسيب شناسي اولويت بندي كرده بوديم چيست؟
۱۲ كشور را بررسي كرديم و در نتيجه اين مطالعه تطبيقي يكسري ايدههايي براي ما روشن شد. البته هدف ما تقليد از برنامهريزي ساير كشورها نبود، بلكه به دنبال اين هستيم كه از مدل برنامهريزي آنها ايدهاي بگيريم تا بر اساس آن بتوانيم سيستم برنامهريزي خودمان را بهبود ببخشيم.
ايرنا: خروجي اين مطالعات چه بود؟
پاكذات: بعد از فراهم شدن مقدمات لازم و مطالعات اوليهاي كه انجام داديم نوبت به اين رسيد كه خروجي به سازمان برنامه و بودجه ارائه بدهيم. اين خروجي همان نظام نامهاي است كه در همه برنامهها و قبل از تدوين برنامه تهيه ميشود. البته كار ديگري كه ما انجام داديم اين بود كه پيش نويس سياستهاي كلي را بر اساس مطالعات مقدماتي كه انجام داده بوديم، آماده و به سازمان ارائه كرديم. هدف اين بود كه به مجمع تشخيص مصلحت نظام بگوييم كه براساس آسيبشناسي كه انجامشده است اين مجموعه از آسيبها در برنامههاي قبلي بوده و بنابراين در تعامل بين دولت و مجمع سعي شود كه در تهيه سياستهاي كلي برنامه هفتم اين آسيبها تكرار نشود. به عبارت ديگر ما ميخواستيم بگوييم كه اگر قرار است تحولي در برنامه هفتم صورت بگيرد بايد سياستهاي كلي نيز دچار تحول بشود.
البته تهيه پيشنويس سياستهاي كلي وظيفه ما نبود. وظيفه اصلي ما كه خروجي اصلي مطالعات نيز به شمار ميرود تهيه پيشنويس نظامنامه برنامه هفتم توسعه جهت تصويب در دولت است؛ كه انجام شد. در تهيه پيشنويس نظام نامه با اين رويكرد پيش رفتيم كه براي موفقيت در برنامه هفتم توسعه و تحقق اهداف آن بايد شيوه برنامهريزي جامع را كنار بگذاريم.
عبور از برنامهريزي جامع به اين دليل است كه نميتوان در قالب يك برنامه ۵ ساله همه مسائل كشور، از ريزترين تا بزرگترين آنها را حل كرد. در واقع آسيبشناسيهايي كه انجام داده بوديم ما را به اين نتيجه رساند كه يكي از دلايل اصلي عدم موفقيت برنامههاي قبلي همين جامعيت آنها بوده است.
ريشه و دليل اصلي اينكه در برنامههاي قبلي به سمت برنامهريزي جامع سوق پيدا كرديم اين بود كه، متولي هر منطقه و هر بخشي اصرار داشت كه بايد بودجه بيشتري به آن اختصاص يابد يا در برنامه توسعه با نگاه ويژهاي به آن پرداخته شود. يعني هر بخشي توقع داشت كه در سند نهايي برنامه توسعه جايگاه داشته باشند و براي آنها احكامي در نظر گرفته شود و از اين موضع خودشان كوتاه هم نميآمدند.
اين پافشاري بخشي منجر به تدوين برنامههاي جامع ميشد و هزينههاي هنگفتي را به عهده دولت ميگذاشت. اجراي تمامي اين برنامهها از توان دولت خارج بود (زيرا اصولاً دولتها در يك بازه زماني ۴ ساله قادر به رسيدگي به همه آنها نبودند و هر دولتي توانمندي محدودي دارد تا در نهايت بتواند چند مسئله و مشكل كشور را در اولويت قرار دهد.)
ايرنا: در تدوين برنامه هفتم توسعه تا چه حد سند تحول دولت سيزدهم ديده شده است؟
پاكذات: در رابطه با طرح تحول دولت مردمي كاري كه بايد انجام ميداديم اين بود كه ضمن فهم محتواي اين سند آن را به زبان سازمان برنامه و بودجه و زبان برنامه هفتم توسعه ترجمه ميكرديم تا از اين طريق محتواي آن را به برنامه هفتم توسعه منتقل كنيم و در اين حين اگر اصلاحاتي نياز است آنها را شناسايي كنيم. همين كار را هم انجام داديم، اصلاحات پيشنهادي را به كارگروه سند تحول دولت ارائه كرديم و آنها نيز بخش زيادي از اين اصلاحات را در نسخه نهايي اعمال كردند. در واقع بين مركز پژوهشهاي توسعه و آينده نگري و گروه تدوين كننده سند تحول دولت تعامل بسيار سازنده و خوبي شكل گرفت و همچنان هم ادامه دارد.
سند تحول سندي قوي و قدرتمند است و خودش پايه محكمي براي برنامه هفتم توسعه خواهد بود. اين سند ماهيت برنامهاي دارد و در كليات نميماند. روي چالشها و مسائل كشور تمركز دارد و براي حل آنها برنامه ارائه ميدهد و تا سطح اقدام پايين ميآيد.
درواقع سند تحول يك سند مسئله محور است و مسائل كشور را ريشه يابي كرده، چالشها را شناسايي و براي رفع چالشها سياستها و اقداماتي را هم پيشنهاد داده است. سند تحول به وضوح نشان داده كه ما اگر بخواهيم از وضعيت موجود به وضع مطلوب برسيم چه چرخشهاي تحولي را بايد انجام بدهيم.
يكي از چالشها اين بود كه ميبايست يك اولويتبندي بين ۳۷ مسئله اساسي عنوان شده در اين سند انجام ميشد. بايد مشخص ميشد كه تمركز ويژه روي كدام مسائل كشور باشد وگرنه به همين آسيب برنامهريزي جامع دچار ميشويم.
در راستاي اين اولويت بندي طيف وسيع و گستردهاي از نخبگان در حوزههاي مختلف را درگير كرديم تا بررسيهاي لازم به سرعت انجام بشود و اولويتبنديها به دقت صورت بگيرد.
ماحصل اين اولويت بندي اين شد كه تعدادي از موضوعات در قالب پيشرانها و هستههاي كليدي در پيشنويس سياستهاي كلي برنامهٔ هفتم توسعه كشور موردتوجه قرار گرفت.
از ديگر ويژگيهاي مثبت سند تحول دولت مردمي پيشنهاد سلسله چرخشهاي تحولي در ذيل ۳۷ مسئلهٔ اساسي خود بود كه اين چرخشها ما را به اين نتيجه رساند كه براي رسيدن به هدف اصلي، يعني ارائه يك برنامه توسعه متفاوت و قابلاجرا بايد يك سري چرخشهاي تحولآفرين در خود نظام برنامهريزي صورت بگيرد. به همين خاطر يك فهرست از چرخشهاي تحولآفرين ضروري در نظام برنامهريزي تهيه كرديم.
تا زماني كه اين چرخشها صورت نگيرد برنامهاي برمدار برنامههاي قبلي تدوين و اجرا خواهد شد و نتايجي مانند گذشته به بار خواهد آمد.
ايرنا: لطف كنيد اين موضوع چرخش تحولي را بيشتر توضيح دهيد و نمونههايي را هم ذكر بكنيد
پاكذات: براي مثال اولين چرخش اين است كه ما برنامهريزي را بر اساس آمايش سرزمين انجام دهيم. يعني از برنامهريزي بدون توجه به انسجام فضايي به سمت برنامهريزي بر اساس آمايش سرزمين حركت كنيم.
چرخش دوم عبارت است از حركت از حكمراني دولتمحور و جزيرهاي به سمت حكمراني شبكهاي و يكپارچه با تأكيد بر مردميسازي، شفافسازي و هوشمندسازي. يعني اينكه در كنار دولت همه گروههاي ذينفع بايد در برنامه توسعه نقش داشته باشند. بايد براي همه نهادهاي دولتي، خصوصي، سمنها و ساير نهادها و گروهها نقش مشخصي در برنامه توسعه تعريف بشود. همه بايد مشاركت داشته باشند و نگاه حاكميت در برنامه توسعه فرادولتي است. بنابراين، نبايد برنامه توسعه محدود به دولت باشد.
يكي ديگر از چرخشها حركت از برنامهريزي متمركز و غير مشاركتي به سمت برنامهريزي مشاركتي و تعاملي است و تفاوتش با قبلي در اين است كه در خود برنامهريزي نيز گروههاي مختلف نقش داشته باشند. يكي از مشكلاتي كه ما داريم اين است كه در هنگام تهيه برنامه گروههاي ذينفع را در فرايند برنامهريزي دخالت نميداديم. كاري كه ما در مركز انجام دادهايم اين است كه تعامل با گروهها و ذينفعان مختلف را شروع كردهايم.
البته چرخشهاي ديگري نيز لازم است صورت بگيرد كه جاي بحث مفصلي دارد و از حوصله اين گفتگو خارج است. علاقهمندان ميتوانند ضمن مراجعه به سايت مركز پژوهشهاي توسعه و آينده نگري فهرست كامل اين چرخشهاي تحولي نظام برنامهريزي را در پيشنويس سياستهاي كلي برنامه هفتم توسعه كه مبتني بر مطالعات انجامشده را مطالعه كنند.
بااينحال تنها نكته مهم اين است كه سند تحول دولت مبناي تهيه برنامه هفتم توسعه قرار گرفته است و انشا الله با كارهايي كه صورت گرفته است و در آينده نيز انجام خواهد شد بتوانيم برنامه هفتم را متفاوت با برنامههاي پيشين و با كمترين آسيب، تدوين و به مرحله اجرا برسانيم.