انفعال دانشگاه‌ها در تولید دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین
انفعال دانشگاه‌ها در تولید دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین

علم و دانش از مولفه‌هاي قدرت يك كشور محسوب و سبب مي‌شوند آن كشور بتواند در شبكه جريان‌هاي بين‌المللي نقش‌آفريني كند و بر ديگر كشورها تاثيرگذار باشد. رابطه مستقيمي ميان علم و دانش با توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين وجود دارد. در اين نوشته كوتاه هدف اصلي نقد عملكرد دانشگاه‌ها به عنوان موتور محركه توليد علم و دانش و محل مواجهه با مسائل اساسي كشور است كه متاسفانه در گذر زمان در حاشيه مانده‌اند و نقش منفعلي در جهش توليد دانش‌بنيان و بسترسازي براي بهره‌گيري از فرصت پنجره جمعيتي ايفا كرده‌اند.عوامل توليد در گذشته، زمين، نيروي كار و سرمايه مادي بود. امروز عوامل توليد گسترده‌تر شده به نحوي كه علم و دانش از مهم‌ترين عوامل توليد هستند و به همين دليل اقتصادي كه مطرح مي‌شود اقتصاد دانش‌بنيان است. بعضي از كشورها در توليد دست برتر دارند، چراكه توليدات آنها مبناي علمي دارد و پيشقراول هستند، حركت‌هاي توسعه‌اي دانش‌بنيان انجام مي‌دهند و درواقع توليدات آنها براساس توليد دانش‌بنيان است. توليد دانش‌بنيان ستون نظام اقتصادي پايا و پويا است. اگر اقتصاد روي توليد دانش‌بنيان بنا شود، پويا و زاينده مي‌شود و نتيجه آن مقاوم شدن و قوي شدن اقتصاد است. از آنجا كه توليد علم از وظايف غيرقابل انكار بخش علمي و دانشگاهي يك جامعه محسوب مي‌شود، بايد بر نقش دانشگاه و دانشجويان در توليد علم تاكيد داشت. جامعه دانشگاهي كشور با تكيه بر نيروي انساني متخصص، سخت‌افزارها و كارگاه‌ها و آزمايشگاه‌هاي تحقيقاتي، مي‌توانند حضور فعال و موثري در اين مسير داشته باشند. طي سال‌هاي اخير، دانشگاه‌هاي كشور اقدامات و برنامه‌هاي متنوعي براي توسعه تعامل و همكاري با مسائل جامعه و توليد به اجرا گذاشتند، اما چنين به نظر مي‌رسد كه نتايج و خروجي‌ها به اين سمت حركت نكرده‌اند. انتظار اين است كه نطفه توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين مي‌بايست تاكنون در دانشگاه‌هاي كشور بنا نهاده مي‌شد، اما متاسفانه امروز دانشگاه‌ها در حاشيه قرار گرفته و در توسعه كشور نقش قابل قبولي ايفا نمي‌كنند. دانشگاه‌ها از فضاي پوياي گذشته فاصله گرفته، ديگر نخبه‌پرور نيستند و ملاك سنجش علم و توان فني دانشجو و حتي اساتيد گروه‌هاي آموزشي بالا بردن تعداد مقاله (كوپن كسب امتياز) است. از طرفي همين سنجه، عامل مهمي در ارتقاي مرتبه اساتيد دانشگاه از استادياري به دانشياري و استاد تمامي محسوب مي‌شود. براي سنجش ميزان كيفيت مقالات توليد شده در داخل كشور شايد بتوان به آمارهاي بين‌المللي علمي استناد كرد. بررسي جايگاه علمي ايران در سال ۲۰۲۱ طبق برآوردهاي نظام‌هاي بين المللي WOS يا Web of Science، اسكوپوس (SCOPUS)، نظام نامه NATURE INDEX و استخراج از اطلاعات پايگاه استنادي علوم جهان اسلام (ISC) نشان مي‌دهند كه براساس حجم تعداد مقالات علمي توليد شده، جمهوري اسلامي ايران در زمره بيست كشور برتر دنيا قرار دارد، اما متاسفانه بررسي شاخص اچ‌ايندكس نشان مي‌دهد كه از نظر ميزان تاثيرگذاري، كيفيت و اعتبار علمي مقالات، كشور ما در رتبه‌هاي پايين قرار مي‌گيرد. در رتبه‌بندي بين‌المللي كه براساس بانك اطلاعاتي اسكوپوس در وب‌گاه SCImago Journal & Country Rank  صورت مي‌پذيرد، جمهوري اسلامي ايران با توليد ۱۸۶۹ مقاله علمي در سال ۲۰۰۰ در رتبه چهل و هشتم دنيا قرار داشته درحالي‌كه در سال ۲۰۲۰ با توليد ۷۴۴۴۰ مقاله علمي در رتبه شانزدهم دنيا قرار گرفته است. علي‌رغم رتبه خوب كشورمان از نظر توليد تعداد مقاله در سال ۲۰۲۰، شاخص اچ‌ايندكس ايران در همين سال عدد ۳۷۶ است كه منجر شده كشورمان از نظر كيفيت توليد علم و تاثيرگذاري و اعتبار علمي در رتبه چهلم دنيا قرار گيرد. بنابراين مقالات دانشگاه‌ها كميت‌گرا شده و در فرآيند سنجش و پذيرش، براي تحصيل در مقاطع دكترا و همچنين جذب در دانشگاه به عنوان عضو هيات علمي نيز كميت‌گرايي ديده مي‌شود. از يك طرف گفته مي‌شود كه توليد علم و جهش توليد علمي كشور مطلوب و در حد جهاني است اما وقتي كه قرار است دستاوردهاي دانشگاه‌ها در توليد علمي، صنعتي و سه بخش اقتصاد يعني صنعت، كشاورزي و خدمات منجر به تحرك و پويايي شود، عملا ديده مي‌شود كه چنين اتفاقي نيفتاده است. پيش‌بيني مي‌شود فضاي كسب و كار نوين و خلاقيت‌هاي فردي خارج از دانشگاه، به‌زودي دانشگاه را به حاشيه خواهد راند و در سال‌هاي پيش‌رو دانشگاه به دليل فراموش كردن رسالت بنيادينش كه همانا توليد علم و دانش و ارتباط آن با توليد و توسعه كشور است، به يك محيط دبيرستاني تبديل خواهد شد. حال اين سوال مطرح است كه آيا ادامه اين نظام ارزشيابي در سنجش دانشجويان براي فارغ‌التحصيلي و ورود به مقاطع بالاتر و ارتقاي مرتبه اساتيد دانشگاه‌هاي كشور، مانعي براي حركت و تعالي جامعه به سوي توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين نيست؟ به هر حال به نظر مي‌رسد با ادامه روند كنوني، دانشگاه نمي‌تواند متولي اصلي حل چالش‌هاي اساسي كشور و تحريك جامعه به سوي توسعه، تعالي و توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين باشد. شايد اگر به ‌جاي كميت‌گرايي در نشر آثار، مطالعه دقيق و پاسخ عملياتي علمي به مهم‌ترين چالش‌هاي موجود در حوزه تخصصي مربوطه، ملاك ارزيابي هم دانشجو براي فارغ‌التحصيلي و حضور در مقاطع بالاتر و هم استاد براي ارتقاي رتبه قرار گيرد، شاهد تحولي بنيادين در نظام آموزش عالي كشور و جهت‌گيري صحيح براي توليد علم و دانش و ارتباط صحيح آن با توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين خواهيم بود. مسائل اساسي در همه زمينه‌هاي تخصصي شناخته شده هستند. به نظر مي‌رسد اگر اساتيد از ابتدا دانشجو را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مكلف كنند پيشنهاديه پژوهش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به سمت نيازهاي جامعه و موانع توليد سوق دهند، بسياري از چالش‌ها و مسائل از جمله موانع جهش براي توليد دانش‌بنيان و اشتغال‌آفرين نيز حل خواهد شد. اگر مقاله‌اي از پژوهش صورت گرفته استخراج و در مجلات پژوهشي خارجي و پايگاه‌هاي استنادي علمي پذيرش شد، بسيار هم عالي است، اما اگر پذيرفته نشد، نبايد هدف غايي باشد. مهم بايد اين قلمداد شود كه با اين پژوهش، مساله‌اي در يك حوزه تخصصي تبيين شده، پاسخ علمي مشخصي به آن داده شده و اقدام عملي در راستاي حل آن مساله صورت گرفته است. البته بايد به اين نكته هم توجه داشت كه در ميان جامعه به ويژه كنشگران تصميم‌ساز و تصميم‌گير به عنوان روي ديگر سكه نيز گرايش پاييني براي واگذاري مسائل اساسي كشور در حيطه‌هاي تخصصي مختلف به دانشگاه‌ها وجود دارد و اين يك چالش اساسي است كه بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد.  در سند ملي آمايش سرزمين به عنوان بالادست‌ترين و مهم‌ترين سند توسعه فضايي كشور كه اسفندماه سال ۱۳۹۹ در شورايعالي آمايش سرزمين به تصويب رسيد و توسط معاون رييس جمهور براي اجرا ابلاغ گرديد؛ توسعه محصولات دانش‌بنيان بر پايه مزيت‌هاي رقابتي و قابليت‌هاي دانش و فناوريِ مناطق با استفاده از ظرفيت شبكه شهرهاي همكار، ايجاد و رشد زيست‌بوم‌هاي كارآفريني نوآورانه با تمركز بر رفع موانع و چالش‌هاي ارتباط مطلوب دانشگاه و صنعت، شبكه‌سازي و ايجاد زنجيره فعاليت‌هاي توليدي در پيوند با شبكه‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي توليد، تنوع‌بخشي به فعاليت‏هاي اقتصادي، توسعه زنجيره ارزش و برندسازي محصولات توليدي تاكيد شده است. در اين سند مهم توسعه فضايي اشاره شده كه در افق سال ۱۴۲۴، كشور با توليد محصولات متنوع دانش‌بنيان با ارزش صادراتي بالا، ضمن كاهش خام فروشي، در زنجيره ارزش جهاني نقش‌آفريني مي‌كند. مراكز رشد فناوري اطلاعات و ارتباطات و مناطق ديجيتالي توسعه يافته و زيست‌بوم‌هاي كارآفريني نوآورانه ارتباط مطلوب دانشگاه و صنعت را برقرار نموده است. پهنه‌ها، قطب‌ها و كانون‌هاي فعاليتي كشاورزي سرزمين در افق توسعه يافتگي با بهره‌برداري از مزيت‌ها و قابليت‌هاي سرزمين و تحولات فناورانه در مقياس فراملي، ملي و‌منطقه‌اي در قالب شبكه‌هاي همكار در سرزمين نقش‌آفريني مي‌كنند. توليد محصولات راهبردي و ويژه صادراتي با ارزش افزوده بالا در پهنه‌هاي مستعد توسعه، افزايش بهره‌وري توليد كشاورزي و تامين امنيت غذايي را فراهم كرده است. خام فروشي مواد معدني متوقف شده و سهم ارزش افزوده صنعت و صنايع معدني با كاربست رويكرد توسعه خوشه‌اي در افق ۱۴۲۴ تحقق يافته است. مراكز فعاليت‌هاي صنعتي و معدني اولويت‌دار ملي مبتني بر تخصص‌ها و مزيت‌هاي منطقه‌اي در قالب شبكه همكار در پهنه سرزمين ايفاي نقش مي‌نمايند. در همه اين زمينه‌ها، دانشگاه‌ها به واسطه ايفاي نقش صحيح توسط دانشجويان و اساتيد مي‌توانند به عنوان مراجع علمي دانش‌بنيان، ضمن شناسايي موانع، چالش‌ها و مسائل كليدي در حيطه‌هاي تخصصي مربوطه و پاسخ عملياتي به آنها، زمينه‌ساز رونق توليد دانش‌بنيان و ارتقاي كارآفريني و اشغال‌زايي براي جامعه باشند.كارشناس مركز پژوهش‌هاي توسعه و آينده‌نگري سازمان برنامه و بودجه كشور

دريافت لينك


پنج شنبه 25 فروردین 1401 (2 سال قبل )

تاریخ تاسیس مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری به ابتدای مرداد ماه سال 1397 "ه ش" باز می گردد. این مرکز پژوهشی پس از دوران تاسیس و استقرار، اکنون به عنوان یک نهاد مستقل علمی ذیل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مرحله ی تثبیت ماموریت های خود قرار دارد و در این دوره تلاش کرده است با ساختاری چابک و منعطف به عنوان مرکز تخصصی با مطالعه بر دو کارویژه "توسعه و آینده نگری ایران اسلامی" با مشارکت نهاد های علمی کشور به عنوان مشاور علمی و امین دولت جمهوری اسلامی ایران در تمامی سطوح عمل نماید.